عکس های حکیم زین العابدین عسگری لشت نشایی
سایت رنگ ایمان
http://www.rangeiman.ir/index.php/1389-12-25-14-54-20/203-1390-08-18-19-28-50/712-1390-08-18-19-38-19
به نام خدا
مصاحبه با جناب حجت الاسلام دلیرنقده ای در باره ویژگی های علمی واخلاقی مرحوم حکیم زین العابدین عسکری لشت نشایی.
*جناب حجت الاسلام دلیرنقده ای: از شاگردان حکیم عسکری (ره)
*مصاحبه کننده :سیداصغرسعادت میرقدیم از شاگردان حکیم زین العابدین عسکری (ره)
تاریخ مصاحبه:5 / 3 / 1384
بسم الله الرحمن الرحیم
*جناب آقای دلیر حضرتعالی سال های زیادی در فلسفه وعرفان از محضر حکیم زین العابدین عسکری لشت نشایی ،بهره بردید لطفا از ویژگی های علمی واخلاقی ومحفل درس آن مرحوم نکاتی را بیان فرمایید تا مورد استفاده طلاب وفضلاء واهل دانش قرار گیرد.
بسم الله الرحمن الرحیم
ایشان ازاول دوران زندگی دچار مشکلات بود. قبل ازپرداختن به تحصیل گرفتاری های زیادی را متحمل شد . ازجمله اینکه در سن هشت سالگی پدرش را از دست داد وهنگامی که به تحصیلات پرداخت باز مشکلات وسختی های زیادی دید. ایشان می فرمود: اساتیدی که تدریس می کردند قانعم نمی کردند. مرحوم علامه طباطبایی عنایت وعلاقه خاصی به او داشت وگاهی درمجالس، مرحوم علامه جای خود را به ایشان می داد وهر سؤالی که مرحوم حکیم عسکری از علامه می نمود با گشاده رویی جواب و پاسخ می دادند. استادی همانند علامه طباطبایی که خود اشکال شناس وشبه شناس بود به اشکال های ایشان توجه وعنایت داشت. درمقام تدریس تمام عشق وزندگیش تربیت کیفی طلبه بود نه کمیت. اهتمام ایشان به کیفیت در درس بود. اگر یک طلبه خوش ذوق وبااستعدادی از او تقاضای درس می کرد امتناع نمی ورزید وبرای یک نفر هم تدریس می کرد.
مرحوم حکیم عسکری تعریف می کرد که وقتی که منظومه تدریس می کرد همسرش کسالت پیدا می کند، ظاهرا پایش آسیب می بیند ، یکی از مریدان ایشان خانمش را به بیمارستان می برد ولی با این حال درس را تعطیل نکرد. ایشان بااینکه می توانست به مراکز علمی (دانشگاه و...)برود وتوانایی هم داشت با این حال جذب آن مراکز نشد وبه تدریس وبحث در حوزه پرداخت وحتی مرحوم آیت الله احسانبخش نماینده ولی فقیه در گیلان در آن زمان از ایشان دعوت کرده بود ولی ایشان نرفتند.
در رابطه با نحوه تدریس، روش ایشان اینگونه بود که کمی از خارج مطرح می کرد مثلا پنج شش دقیقه در رابطه با درس از خارج توضیح می داد بعد وارد متن درس می شد. توجه ایشان به متن درس بود ودر این زمینه خیلی تسلط داشت خصوصا در رابطه با متن شفا که متن سختی می باشد ومی گفت متن شفا خیلی سخت وگازگیر است ولی در عین حال ایشان مسلط بر متن کتاب ها بودند.
ایشان ذهن باز ومنبسطی داشت ودیدگاه باز وروشنی نسبت به مسائل داشت. در رابطه با مسائل دینی یک بعدی نبودند. ذهن ودیدگاه بسته ومنجمد نداشتند.
مرحوم حکیم عسکری اهل شب وتهجد بود وبرنامه نیمه شبه او ترک نمی شد وهمیشه قبل از اذان صبح بیدار بود. ایشان از نظر اقتصادی در سطح بالایی نبودند اما آن ثروتی که از هر ثروتی بالاتر بود یعنی ثروت علمی ، از آن بهره مند بودند وجالب اینگه برخلاف بعضی ها ، وابسته به اینجا وآنجا نبودند. از نظر معیشت واقتصاد در زندگی مستقل بودند ودنبال این بیت وآن بیت نبودند. اهل زهد وپارسایی بود. ایشان در تحصیل مادیات کمتر از دیگران نبودند واگر زهد وقناعت ومناعت طبع وپارسایی وغور در علوم ودرس وبحث ها نبود، به راحتی می توانست به جاهایی از امورات مادی برسند.
ایشان اهل شهرت وخودنمایی نبودند ومحافل ومجالس درسی او ساده وبی آلایش برگزار می شد واهل این نبود که اطلاعیه درسی بزند وهنگام شروع سال تحصیلی تعداد معدودی اطلاعیه جهت آگاهی شروع درس ایشان از طرف شاگردان زده می شد،این در حالی است که ایشان شایستگی های علمی وتدریس در سطوح مختلف را دارا بود وما مشاهده می کنیم که افرادی با اینکه عشری از اعشار علمی ایشان را نداشتند وندارند ، اطلاعیه های گسترده وزیادی منتشر می کنند تا نشان دهند که مدرس هستند.
او به شدت با عوامزدگی مخالفت می کرد وبا شانتاژهای یک آخوند که با عوامزدگی همراه بود سخت مخالفت می کرد.
در سال های کِبَر سن با اینکه کسالت هایی هم داشت واز سلامتی جسمی خیلی خوبی برخوردار نبود ولی در فصول مختلف به مناطق گوناگون به تبلیغ می رفت. مرحوم حکیم عسکری باجوانان وفرهیختگان جامعه خیلی انس داشت وبا دانشمندان ودانشجویان ارتباط داشت واز نظر فروتنی نیز واقعا تواضعش مثال زدنی بود. اوکتاب هایی همانند اسفار وشفای بوعلی ومصباح الانس وفصوص ابن عربی وغیره تدریس می کرد وخیلی راحت بود وبرای خود حریم نمی گرفت که کسی جرئت نکند با او صحبت کند وبا اینکه استادِ در علوم مختلف از جمله فلسفه وکلام وعرفان و... بودند ولی هیچ تکبری نداشتند.
ایشان از گعده گیری ها خوشش نمی آمد واز اینکه بعضی ها به راحتی اوقات وعمرشان را تلف می کردند ناراحت ونگران بود. ایشان معمولا ملامت وسرزنش می کرد که چرا ما باید عفب مانده باشیم؟! چرا باید حوزه از جامعه ودنیا عقب باشد؟!!
می فرمود:حوزه باید در همه عرصه های علمی از دنیا جلوتر باشد ویا لااقل عقب نباشد.می فرمود:چرا نجوم وریاضیات وعلوم دیگر که یک زمانی در حوزه ها متداول بود، در حوزه ها پرداخته نمی شود؟
ایشان علاقه خاصی به حضرت امام خمینی داشت وبدون هیچ چشم داشت مادی به امام خمینی ره ارادت داشت ودوستدار نظام بود.
ایشان در حدود سه ویا چهار دور منظومه را تدریس کرد وسه دوره فصوص ابن عربی تدریس نمود. می فرمود: بدون فلسفه وعرفان ،بسیاری ویا حداقل بخشی از روایات قابل تفسیر نیست. اوباتصوف بازی وصوفی گری مخالف بود وبا آنهابرخورد می کرد ومواردی از برخورد ومبارزه او با صوفی گری در گیلان( رشت ولاهیجان) در خاطرات بعضی از افراد وجود دارد.
ایشان عمری را در زهد وپارسایی وساده زیستی گذراند واین در حالی است که زندگی امثال منِ طلبه از نظر امور معیشتی ومسکن وامکانات بسیار بالاتراز ایشان بود در حالی که او استاد بود وما شاگرد. در حال ساده زیستی تدریس کرد ودر جلسه تدریس نیز دچار عارضه سکته قلبی شد وبه دیار حضرت حق شتافت.
مرحوم حکیم عسکری به بهداشت اهمیت خاصی می داد. از ژولیدگی بدش می آمد واز اینکه بعضی ها اخلاط وخلط سینه را توی کوچه وخیابان می انداخت خیلی ناراحت وعصبانی می شد.
ایشان معتقد بودند که شریعت وطریقت وحقیقت یک چیز هستند وجدای از هم نیستند وخودش اهل شریعت وطریقت وحقیقت بود وهمه را با هم داشت ودر رابطه با مسائل دینی اهل تسامح وتساهل نبود.معتقد بود که در مسائل دینی باید مطالعاتی داشته باشیم که قلمرو تکوین رابرتابد.
جالب اینکه ایشان اهل بذله وبذله گویی وخوش مجلس بودند وبا مردم وجوانان باگشاده رویی روبرو می شد. از صدای خوش وآهنگ زیبا در چهار چوب شرع ، خوشش می آمد واینطور نبود که با شنیدن یک صدا وآهنگ بلافاصله حکم به تحریم بدهد بلکه دقت می کرد واگر می دید که ازنظر موازین شرعی مشکلی ندارد چیزی نمی گفت. خداوند روحش راشاد وبا اهل بیت پیغمبر علیهم السلام محشور فرماید.
پایان مصاحبه
برخی از شاگردان حکیم زین العابدین عسکری لشت نشایی گیلانی :
1-حجت الاسلام رضا رمضانی گیلانی
2-حجت الاسلام بهرام دلیر نقده ای
3-حجت الاسلام عبدالرحیم اباذری
4-حجت الاسلام محمد علی رضایی بیرجندی
5-حجت الاسلام محمدی آشنانی
6-حجت الاسلام غلامحسین محرمی
7-حجت الاسلام جعفر مهدی پور لنگرودی ارباستانی
8-حجت الاسلام نقی قنبرزاده گشتی
9-حجت الاسلام حامد رنجبر لاهیجانی
10-حجت الاسلام سیدعبدالله طواف زاده حقی لنگرودی
11- مرحوم حجت الاسلام عباسی
12-سیداصغر سعادت میرقدیم لاهیجانی
حجت الاسلام رضا رمضانی نماینده مردم گیلان
در خبرگان رهبری
حجت الاسلام حامد رنجبر امام جمعه سابق لاهیجان
حجت الاسلام دلیر نقده ای از اساتید سطوح عالیه قم
حجت الاسلام عبدالرحیم اباذری از نویسندگان خوشنام
حجت الاسلام محمدی آشنانی از نویسندگان موفق
حجت السلام حسین حجامی لنگرودی
پژوهشگر
حجت الاسلام غلامحسین محرمی، استاد حوزه و دانشگاه،
حجت الاسلام والمسلمین محمدعلی رضایی بیرجندی
نماینده نماینده ولی فقیه در خراسان جنوبی و
عضو شورای استانی حوزه علمیه خراسان جنوبی
http://www.emamejome.ir/(سایت حجت الاسلام
محمد علی رضایی بیرجندی)
مرحوم حجت الاسلام رحیم عباسی استاد
ومدیر حوزه علمیه لنگرود گیلان
نویسنده جناب حجت الاسلام سید عبد الله طواف زاده حقی لنگرودی
به نام خدا
مصاحبه با جناب حجت الاسلام عبد الرحیم اباذری در باره ویژگی های علمی واخلاقی مرحوم حکیم زین العابدین عسکری لشت نشایی.
*جناب حجت الاسلام عبد الرحیم اباذری: از شاگردان حکیم عسکری (ره)
*مصاحبه کننده :سیداصغرسعادت میرقدیم از شاگردان حکیم زین العابدین عسکری (ره)
تاریخ مصاحبه:5/ 3/ 1384
بسم الله الرحمن الرحیم
*جناب آقای اباذری حضرتعالی سال های زیادی در فلسفه وعرفان از محضر حکیم زین العابدین عسکری لشت نشایی ،بهره بردید لطفا از ویژگی های علمی واخلاقی ومحفل درس آن مرحوم نکاتی را بیان فرمایید تا مورد استفاده طلاب وفضلاء واهل دانش قرار گیرد.
بسم الله الرحمن الرحیم
مرحوم حکیم زین العابدین عسکری ، عشق وعلاقه زیادی به حضرت امام خمینی ره داشت. در اکثرموارد عشق وارادت خود را به امام راحل نشان می داد واظهار می کرد وبه عرفان حضرت امام خیلی اهمیت می داد ومی فرمود: امام ازجمله عرفایی بود که یک امت را به سوی خدا حرکت داد. مرحوم حکیم عسکری می فرمود: بعضی از عرفا فقط گلیم خود را از آب در می آورد ولی حضرت امام خمینی یک ملت وامت را به سوی خدا سوق داد. ایشان در مسائل عرفانی بیشتر متاثر از حضرت امام بود.
ایشان ازنظر تدریس به متن کتب درسی از قبیل شفا واشارات که متن های سختی دارد خیلی مسلط بودند. بااستادی واشراف مثل آب خوردن به متنِ کتاب علمی می پرداخت. به تبلیغ اهمیت می داد ومصمم بودند که حتی یکی دوهفته مانده به فصل تبلیغی ، آماده تبلیغ شوند. ایشان در تدریس منظم بودند وجلوتر از همه می آمدند. معمولا مرسوم است که بعضی از اساتید با تاخیر وارد کلاس درس می شوند تا مثلا شاگردان به احترام بلند شوند ومانند آن ولی در طول تدریس همیشه جلوتر از دیگران وارد می شدند.
ایشان نظم وانضباط خاصی داشتند وباپای پیاده به تدریس می آمدند ومعمولا چند دقیقه جلوتر می آمدند ودم ِدر حجره قدم می زدند تا شاگردان بیایند. ایشان حالت درون گرایی داشتند ومی دانید که بعضی ها برون گرا وبعضی درون گرا وعده ای نیز جامع این دو می باشند ولی ایشان اهل درون گرایی بودند. حقیقت امر این است که عرفان نشان دادنی نیست بلکه باید انسان این سرمایه را داشته باشد وخودش درک کند وبا اظهار ، کار درست نمی شود وبا ادعا انسان عارف نمی گردد. ایشان بااینکه مسلط بودند به همه کتب عرفانی وعلمی وفلسفی ولی خود را نشان نمی دادند. بسیاری از طلاب وافراد بعد متوجه می شدند که ایشان مقام علمی بالایی داشتند.
ازنظرشیوه تدریس ، متاثر از علامه طباطبایی بودند. ایشان می فرمود که علامه طباطبایی ملّامتنی بود به این معنی که مرحوم علامه به متن کتاب علمی اهمیت می داد ولذا باتوجه به اینکه مرحوم حکیم عسکری یکی از شاگردان مرحوم علامه طباطبایی بودند همانند استادش به متن اهمیت زیادی می دادند وخودش نیز خیلی مسلط وحریف متن بودند.
مرحوم حکیم عسکری دنبال گنبد وبارگاه نبود به این معنی که حتما بعد از فوت در جای خاصی مثلا در حرم حضرت معصومه سلام الله علیها ویا بقعه و ویا مقبرة العلماء علی بن جعفر در قم و... دفن شوند. اگرچه این مکان ها در جای خود بسیار مقدس وباارزش می باشند خصوصا حرم حضرت معصومه سلام الله علیها ولی ایشان معتقد بود که هرکجا دفن شویم فرقی نمی کند واین مسئله را با وصیت کردن ثابت کرد. ایشان بااینکه می توانست وصیت کند که در قم دفن شوند ولی می بینیم که از روی حکمت ودور اندیشی وصیت می کند که بعد از مرگ اورا به گیلان ولاهیجان ببرند ودر نهایت در روستای سیاهگوراب کنار امام زاده در لاهیجان دفن شدند. یک عارف نباید همیشه در فکر خود باشد. باید به فکر جامعه واصلاح آنها باشد او با این وصیت نشان داد که به فکر مردم است تا باپیکرش ومدفن ومزار خود هم تحول فرهنگی ومعنوی ایجاد کند.
در رابطه با این مطلب که گفته شد ایشان اهل گنبد وبارگاه نبود جریانی وجود دارد وآن اینکه یکی از آقایان اهل علم در اواخر عمر که مریض بود وکسالت داشت نامه ای برای حضرت امام ره نوشت واز ایشان خواست که سفارش کند تا در حرم حضرت معصومه (س) یک جایی برای محل دفن مشخص شود وامام نیز در پاسخ او نامه ای می نویسد ومی فرماید:... از من وشما که در سنین پیری هستیم بعید است که دنبال گنبد وبارگاه باشیم. هرکجا دفن شویم فرقی ندارد.
نکته ای که لازم است متذکر شوم این است که قبور علماء وبزرگان در بلاد وشهر ها منشا خیرات وبرکات وتاثیرگذاری است. در کشور آذربایجان که قبلا جزو اتحاد جماهیر شوروی بود وهفتاد سال در کمونیستی بود ، همین مقبره وقبور علماء باعث حفظ دین شد. پس قبر ومزار هر عالمی وارسته در هر منطقه ای باعث تحول فکری وفرهنگی است وقطعا مرقد ومزار ایشان (مرحوم حکیم عسکری ره ) هم در گیلان ولاهیجان از نظر فرهنگی وعلمی و... تاثیرگذار است.
پایان مصاحبه
حجت الاسلام عبدالرحیم اباذری از نویسندگان خوشنام و از شاگردان حکیم
زین العابدین عسکری لشت نشایی
به نام خدا
شمه ای از زندگینامه مرحوم حکیم زین العابدین عسکری لشت نشایی گیلانی (ره)
به قلم حجت الاسلام جعفر مهدی پور لنگرودی ارباستانی
زمان نگارش: 28 / 2 / 1384
*تذکر:جناب حجت الاسلام جعفر مهدی پور یکی از شاگردان مرحوم حکیم عسکری بود وبیشتر اوقات باهم بودند وارتباط خانوادگی داشتند.
*قال الله تبارک وتعالی:ومن یؤت الحکمة فقد اوتی خیرا کثیرا وما یذّکّر الا اولوا الالباب سوره بقره آیه 269
*قال امیرالمؤمنین سید العارفین سلام الله وصلوات الله علیه:الزموا انفسکم بدوام جهادها
*قال المعصوم ع:اذا مات عالم الفقیه بکت الارض اربعین صباحا
سرزمین خطه گیلان ،سرزمین عالم خیزی است. مرحوم شهید مطهری ره می فرماید که اکثر فلاسفه از سرزمین گیلان ومازندران بوده. بسیاری از این بزرگانِ علماء وحکماء ،گمنام زیستند وگمنام مردند. یکی از علماء بزرگ گیلانی می فرمودند:درقدیم الایام اکثر ائمه جماعت رشت مجتهد بودند حتی در فن منبر مجتهد بودند. برای اطلاع باید رجوع شود به کتب مربوطه که در باره علماء بُلدان نگاشته اند. بعضی از علماء خطه گیلان که شهره عام وخاص دارند عبارتند از میرزای قمی ره مدفون در قبرستان شیخان قم –میرزای املشی- حجت الاسلام شفتی مدفون در اصفهان- حضرت آیت الله العظمی بهجت ( کثرالله امثالهم)
یکی از حکمای گیلانی مرحوم حکیم زین العابدین عسکری گیلانی لشت نشایی بوده واین حقیر شمه ای از حالات آن حکیم فرزانه وگمنام را(به درخواست حجت الاسلام سید اصغرسعادت میرقدیم) به رشته تحریر درآوردم تاشاید بتوانم اندکی از زحمات این استاد گرانمایه را جبران کنم اگرچه این بزرگان را باید از نزدیک دید وگرنه بانوشتن یا شنیدن نمی توان آنها رامعرفی کرد. دیدن ودرک محضر آن بزرگان لذت واثردیگری دارد. قوله تعالی: واذ قال ابراهیم رب ارنی کیف تحی الموتی قال اولم تؤمن قال بلی ولکن لیطئن قلبی (سوره بقره آیه 260)
ذات اقدس حق بندگان خود را با سلائق مختلف آفرید یعنی در هرکس ذوق وشوق مخصوص قرار داده است که کمالش به همان بستگی دارد.در نهاد مرحوم حکیم عسکری گیلانی گویا ذوق عرفان ومعقول تعبیه شده بود. ایشان می فرمودند: از سن نوجوانی علاقه به معقول داشتم. اگر واعظی در محل ما منبر می رفت هرگاه از معقول می گفت من به وجد می آمدم.ایشان می فرمودند: شاخ وبال علم را باید زد وطلبه را معطل نکرد. روش فعلی وقبلی حوزه را نمی پذیرفت ومعتقد بود که باید حوزه در همه زمینه متحول شود وتکامل پیداکند. ایشان از اینکه طلبه سال ها بدون انگیز? خاصی در دروس فقه واصول شرکت نماید انتقاد داشتند. ایشان می فرمودند که طلبه باید خودش را به یک استاد ماهر بسپارد که سال ها در خدمت آن استاد باشد تا ساخته شود.
آن حکیم فرزانه به درس وتدریس بسیار اهمیت می دادند. گاهی اوقات اگر شاگرد را مُجدّ می دیدند روزهای تعطیلی هم تدریس داشتند. روی نظم خیلی پافشاری می کردند.یک وقتی به این حقیر تلفن زدند که بیا منزل کارت دارم، ساعت 8شب باید خودت را برسانی.من کمی دیرتر رفتم ایشان عصبانی شدند که چرا سرساعت نیامدی؟
بنده معتقدم یکی از مهمترین ویژگی های مرحوم حکیم عسکری این بوده که ایشان موحد واقعی بودند.گویا خون وپوست وگوشت شان ندا می داد که:لامؤثّرفی الوجود الاّ اللّه. می فرمود:رزق ما که مقدر شده دیگر تملق وشرک ورزیدن یعنی چه؟!! می فرمود: چرا طلبه خودش را کوچک کند ووقار خود را از دست بدهد؟یک وقتی به من فرموده بودند که اگر حادثه ای برایم رخ بدهد سه هزار تومان پول ندارم. از لحاظ مسکن در مضیقه بودند ولی صبور بودند.
یک روز در درس فصوص به جهت اینکه هوا طوفانی بود مردد بودم که بروم یانه؟ با خود گفتم امروز درس رفتن لازم نیست چون استاد هم بعید است که بیایند ولی طاقت نیاوردم ورفتم. اتفاقا دیدم که استاد زودتر تشریف آوردند. یکی از شاگردان به استاد عرض کرد: جناب استاد اگر باران ادامه پیدا می کرد وخیابان آب می آمد باز هم تشریف می آوردید؟!! مرحوم حکیم عسکری فرمودند: اگر خیابان آب می گرفت قایق کرایه میکردم واز روی آب می آمدم ودرس را تعطیل نمی کردم.
مرحوم حکیم عسکری در صرف غذا به کیفیت آن نظر داشته واز لحوم (گوشت)خیلی کم ودر حد نیاز استفاده می کرده وبیشتر میوه جات مصرف می نمودند.مرحوم بوعلی سینا عبارتی دارد که می فرماید:انسان گوشت خوار نیست چون مثل حیوانات درنده دندان تیز ندارد وعلف خوار نیست چون معده اش مثل معده حیوانات نیست که بعدا نشخوار کند ودانه خوارهم نیست چون مثل پرندگان منقار ندارد پس انسان میوه خوار است. روی این جهت مرحوم حکیم عسکری بیشتر از میوه جات استفاده می کردند. ناهار وشام وصبحانه بطور متعارف میل می فرمودند ودر ضمن از میوه جات استفاده می کردند.
آن بزرگوار روی تحصیلات فرزندان خیلی حساس بودند ذکورا واِناثا ومی فرمودند: روزگارما، روزگاری نیست که دختران بی سواد باشند. ایشان می فرمود: الگوی ما حضرت فاطمه زهراء سلام الله علیها است.اگر آن حضرت بی سواد بودند ماهم دختران خود را مدرسه نمی فرستادیم وبی سواد بار می آوردیم در حالی که حضرت فاطمه س زنی است که مخزن علم خداوند سبحان است.آیا سزاوار است که دختران ما درس نخوانند ومدارج عالیه را احراز نکنند؟
مرحوم حکیم عسکری منابر بعضی از وعاظ را نقد واشکال می کردند ومی فرمودند:منبرهای آنها بدآموزی دارد ومردم را حیران وسرگردان می کنند چون خود گوینده تک بعدی تحصیل داشته است. بالای منبر از توحید سخن می گویند در صورتی که نمی فهمند توحید یعنی چه؟! می فرمود: منبرها کشکولی شده یا اینکه یک حدیث نابی را روی منبر مطرح می کند وبعد بلد نیست که آن را معنی وتفسیر کند. یک آش قلمکاری درست می کند وتمام می کند.
میفرمودند:بسیاری از ارباب عمائم(معممین)سال ها در حوز? مقدسه بودند وهستند ولی معلوم نیست که چه کاره هستند؟!! نه فقیه شدند ونه فیلسوف ونه ادیب بلکه یک زندگی عوامی وتکرار ومکررات دارند. می فرمود بسیاری از وعاظ واهل منبر نوآوری ندارند. منبرها وخطابه ها باید نوآوری داشته باشد ودر شنونده تحول ایجاد کند.
مرحوم حکیم عسکری در خطاب به اهل علم می فرمود: با اهل بازار رابطه داشته باشید ولی بگو وبخند نداشته باشید وکاری نکنید وحرکاتی انجام ندهید که تجار واهل بازار برشما تسلط وجرئت پیداکنند.
ایشان از تقدس خوششان می آمد ولی از مقدس مئابی خوشش نمی آمد.یک وقتی من یک قصه ای برایشان نقل کردم وایشان لبخندی زدند.قصه این بود که یکی از اساتید می فرمودند که فلان عالم زاهد اهل فلان شهر وقتی که از دنیا رفتند اورا در مَغسل گذاشتند که غسل میت بدهند دیدند که گردن آن عالم خیلی کج است وچانه شان به سینه اش چسبیده است. از فرزندانش سؤال شد که پدر شما چرا گردنش اینقدر کج شده است وبه سینه اش چسبیده است؟!!فرزندانش گفتند برای اینکه مرحوم ابوی در زمان حیات شان توی کوچه وخیابان که راه می رفته سرشان را خم می کردند وپایین می آوردند که مبادا چشمش به زن نامحرم بیفتد. مرحوم حکیم عسکری بعد از شنیدن این قصه لبخند ملیحی زدند وفرمودند: چرا یک عالم این تفکر را داشته باشد؟انسان باید سرش را بالا بیاورد وراه برود واعتماد به نفس داشته باشد وبرخودش تسلط داشته باشد ونگاه به نامحرم نکند وازطرفی هم سرش را بالا بیاورد وجامعه را تحت نظر بگیرد که اگر منکری را دید نهی از منکر کند والا سر را پایین آوردن ورفتن که هنر نسیت. مگر قرآن نمی فرماید که انبیاء در بازار راه می رفتند. ما لهذا الرسول یأکل الطعام ویمشی فی الأسواق. خلاصه ایشان می فرمودند که اهل علم باید حریتشان را حفظ کنند واگر منکری را دیدند فورا تذکر بدهند وملاحظه اشخاص را نکنند.
یکی از ویژگی های مرحوم حکیم عسکری این بود که درس را خوب تفهیم می کردند واجازه اشکال بی مورد به شاگردان نمی دادند ومعتقد بودند که اشکال بی مورد باعث اتلاف وقت وتضییع حق دیگر شاگردان است. مرحوم حکیم عسکری راه رفتنشان هم حکیمانه بوده وبا شتاب وعجولانه راه نمی رفتند بلکه زودتر از منزل راه می افتادند وسر وقت در تدریس حاضر می شدند.
آن مرحوم تهجد داشتند ومی فرمودند که محال است که من قبل از اذان صبح بیدار نباشم وبعد از اقام? فریضه صبح دیگر نمی خوابید تابعد از صرف نهار. می فرمود:سعی می کردم که وقتم را تلف نکنم حتی تابستان که به گیلان مسافرت می کردم یکی دوتا کتاب برمی داشتم ومی رفتم در باغ کنار نهر آبی مطالعه می کردم.
ایشان می فرمودند که باهرکس رفاقت نداشته باشیدو اگر دیدید که عمامه بسری مفید نیست ومُجدّ نیست واهمیت به درس نمی دهد با او رفاقت نداشته باشید بلکه فقط به سلام واحوالپرسی بسنده کنید چون این جوراشخاص هم ضررند وهم ضرار.
یکی دیگر از ویژگی های آن حکیم فرزانه این بوده که از جمع کردن کتاب مخالف بودند ومی فرمودند که طلبه نباید زیاد کتاب بخرد بلکه می بایست خود محقق باشد. جمع کتب انسان را از تحقیقفات می اندازد.
پایان
*تذکر:جناب مستطاب حجت الاسلام آقای جعفر مهدی پور لنگرودی از دوستان دیرینه اینجانب وبه نوعی همسایه ما درچهار مردان (چهار راه سجایه قم – درآن سال هایی که ساکن آنجا بودیم) بودند ودردرس فصوص حکیم عسکری ایشان را زیارت می کردم وبعد از رحلت آن بزرگوار از ایشان خواستم که باتوجه به اینکه سال های طولانی با حکیم عسکری محشور ومصاحب بودند ورفت وآمد خانوادگی داشتند ، شمه ای از حالات وخصویات علمی واخلاقی وسلوکی ایشان را بنویسند وبه بنده تحویل دهند که لطف فرمودند ودر تاریخ28/ 2/ 1384 این درخواست را محقق ساختند.خداوند در دنیا وآخرت اورا مشمول رحمت وعنایتش فرماید. سید اصغر سعادت میر قدیم





