سفارش تبلیغ
صبا ویژن
درباره
جستجو
مطالب پیشین
آرشیو مطالب
لوگوی دوستان
تدبر در قرآن
آیه قرآن
کاربردی



ابر برچسب ها
آیت الله سعادت میرقدیم لاهیجی[9] ، آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی[7] ، حکیم عسکری[6] ، آیت الله سعادت میرقدیم[4] ، وبلاگ حکیم عسکری[3] ، وبلاگ حکیم عسکری گیلانی[3] ، وبلاگ حکیم عسکری گیلانی لشت نشایی[2] ، وبلاگ حکیم عسکری لشت نشایی[2] ، آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی[2] ، پیام تسلیت استادسیداصغرسعادت میرقدیم -رحلت آیت الله امینیان-گیلا[2] ، پیام تسلیت به مناسبت شهادت سردار حاج قاسم سلیمانی[1] ، پیام تسلیت جهت رحلت مجاهد نستوه شجونی[1] ، پیام تسلیت واحد فرهنگی سالِک به مناسبت رحلت آیت الله امینیان-سید[1] ، پیام جهانی نوروز ، صلح جهانی است[1] ، پیامهای تسلیت رحلت حجت الاسلام سیدحسن سعادت میرقدیم لاهیجی[1] ، تاتوانی درس بخوان ای طلبه-فیضیه- درس- طلاب[1] ، تبلیغ[1] ، تخریب این استاد گرانمایه جایز نیست[1] ، تربیت وپرورش یک اصل در عالم خلقت است-اهمیت تربیت تربیت-اصلاح[1] ، تفسیر آیه 10 و 11 و 12 از سوره اَلسَّجدة-تفسیر -سوره سجده[1] ، تفسیر آیه 109 از سوره توبه توسط استاد محسن قرائتی[1] ، تفسیرآیه 58 ازسوره نساء(اهمیت امانت و قضاوت) وبلاگ حکیم عسکری[1] ، تفسیرسوره کهف[1] ، تفسیرسوره کهف براساسِ«متنِ عربی کتابِ اَلمیزان جلد13.علامه طباطب[1] ، تفکرصحیح وموانع آن( وبلاگ حکیم زین العابدین عسکری گیلانی )[1] ، تفکّرواندیشیدن،نردبان کمالِ آدمی است[1] ، جلوه هایی از شخصیت امام علی ع در نهج البلاغه[1] ، حجاب و عفاف و راهکارهایی در جهت اجرایی کردن آن- عفاف و حجاب[1] ، حُر ِّمدافعان حرم[1] ، حسین(علیه السلام)یعنی همه فضیلت هاو خوبی ها[1] ، حضرت آیت الله سیدابراهیم رئیسی کاندیدای محبوب ملت شریف ایران[1] ، حکمت چیست؟ حکمت- حکیم-حکماء-فلسفه-فلاسفه-ملاصدرا-حکمت متعالیه[1] ، آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی==[1] ، آیه 51 مائده[1] ، ارزش و اهمیت نوروز در اسلام[1] ، از ماست که بر ماست[1] ، استاد سعادت[1] ، استادقرائتی[1] ، اگرحقِّ ثَقَلَین رعایت می شد...[1] ، امام خمینی باآثارواندیشه های بلندخودهمیشه زنده است[1] ، اهمیت کتاب و کتابخوانی(آیت الله سعادت میرقدیم لاهیجی)[1] ، اهمیّت مساله حجاب درجامعه اسلامی[1] ، برو شیخا به فکر خویشتن باش !![1] ، بزرگ ترین نعمت خداوند(تفسیر آیه 164 از سوره آل عمران)[1] ، بیانات بسیار مهم مقام معظم رهبری درجمع اعضای خبرگان اسفند1394[1] ، پاسخ به سخنان دکتر عبد الکریم سروش تهرانی-سرو[1] ، پرسش و پاسخ[1] ، پیام تسلیت استاد سعادت به مناسبت رحلت آیت الله خزعلی ره[1] ، حکیم عسکری گیلانی[1] ، درمکتب شیطان جزدرس گمراهی و بدبختی نیست[1] ، دروس استاد سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی در سال تحصیلی 1400- 140[1] ، دیدار انتخاباتی[1] ، رُبَّ کلامٍ جَوابُهُ السُّکوتُ( چه بسا سُخنى که پاسخش ‏سُکوت است[1] ، زندگینامه امام هادی(ع)[1] ، زودهای ناپسندو مَذموم و ممنوع[1] ، سایت سعادت میرقدیم ها[1] ، سایت نشست دوره ای اساتید(وظایف روحانیت ... نشست اساتید حوزه علمی[1] ، سایت ها و وبلاگ های استاد سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی[1] ، سخنانی کوتاه ازآیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی[1] ، سلام برحسین علیه السلام[1] ، شعری بسیار زیباازآیة الله حُجت هاشمی خراسانی در وصف امام زمان عج[1] ، شهدا مظهر پاکیّ و صفا و عشقند[1] ، عیدفطر،عیدبازگشت به فطرت وجشن پاکی ازگناهان[1] ، فائده های سیر وسفر[1] ، فلسفه خلقت انسان-انسان-آفرینش-شهید مطهری-مطهری-[1] ، فهرست چهار وبلاگ در یک نگاه-معرفی چهار وبلاگ ,[1] ، قاعده مُعطِی الشَّیء لا یَکُونُ فاقِداََ لَهُ[1] ، قدرداشته هایمان را بدانیم و حسرت ناداشته هارانخوریم[1] ، گیلان نشاط[1] ، مرحوم علامه حکیم زین العابدین عسکری لشت نشایی گیلانی-رشت-لاهیجان[1] ، مصاحبه با استاد سیداصغر سعادت میرقدیم- حوزه نیوز- امام حسن مجتبی[1] ، مطالب گوناگون از استاد سیداصغر سعادت میرقدیم-استادسعادت[1] ، من ازیاران بدگشتم بیزار*کند همجنس با همجنس دیدار[1] ، ناکثین - قاسطین - مارقین -[جنگ جمل وجنگ صفین وجنگ نهروان[1] ، نسیم معرفت[1] ، نوروز[1] ، نوروز روز دعوت به توحید است[1] ، هرمَسئولی که بمردم خدمت نکندبایدتوی دَهَنش مُوش مُرده گذاشت[1] ، هُشدارواخطار درباره سقوط ازمقام انسانیت[1] ، آیت الله سیدابراهیم رئیسی کاندیدای محبوب ملت شریف ایران[1] ، وظایف روحانیت نسبت به آینده انقلاب اسلامی(مقاله برای نشست اساتید[1] ، وِیژگی های شخصی وعلمی وفکری ومعنوی مرحوم حکیم عسکری گیلانی[1] ، وِیژگی های شخصی وعلمی وفکری ومعنوی مرحوم حکیم عسکری گیلانی-سیداص[1] ، یادداشت ها و مصاحبه های یک خبرنگار(ح_کرمی)خبرنگار خبر-سعادت میرق[1] ، ** پاسخ به جناب آقای هادی عزیز[1] ، ...[1] ، 13آبان روزاظهار خشم و انزجار دربرابر استکبارجهانی[1] ، آدمی تا به خدا نرسد موجودی ناآرام است[1] ، آیا شهید مجید قربانخانی را می شناسید؟!!![1] ، آیابا دشمنان اسلام و دین می توان مذاکره نمود؟[1] ، آیابنی آدم اعضای یکدیگرنددرست است یابنی آدم اعضای یک پیکرند؟[1] ، آیانخستین ماه سال ،مُحَرّم است یا ماه رمضان؟[1] ، آیاولی فقیه بایدمعصوم باشد؟[1] ،

 

به نام خدا


مصاحبه با جناب حجت الاسلام عبد الرحیم اباذری در باره ویژگی های علمی واخلاقی مرحوم حکیم زین العابدین عسکری لشت نشایی.

*جناب حجت الاسلام عبد الرحیم اباذری: از شاگردان حکیم عسکری (ره)

 *مصاحبه کننده :سیداصغرسعادت میرقدیم از  شاگردان حکیم زین العابدین عسکری (ره)

تاریخ مصاحبه:5/  3/     1384

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 *جناب آقای  اباذری حضرتعالی سال های زیادی در فلسفه وعرفان از محضر حکیم زین العابدین عسکری لشت نشایی  ،بهره بردید لطفا از ویژگی های علمی واخلاقی  ومحفل درس آن مرحوم نکاتی را بیان فرمایید تا مورد استفاده طلاب وفضلاء واهل دانش قرار گیرد.

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 حکیم عسکری

مرحوم حکیم زین العابدین عسکری ، عشق وعلاقه زیادی به حضرت امام خمینی  ره  داشت. در اکثرموارد عشق وارادت خود را به امام راحل نشان می داد واظهار می کرد وبه عرفان حضرت امام خیلی اهمیت می داد ومی فرمود: امام ازجمله عرفایی بود که یک امت را به سوی خدا حرکت داد. مرحوم حکیم عسکری می فرمود: بعضی از عرفا فقط گلیم خود را از آب در می آورد ولی حضرت امام خمینی یک ملت وامت را به سوی خدا سوق داد. ایشان در مسائل عرفانی بیشتر متاثر از حضرت امام بود.

ایشان ازنظر تدریس به متن کتب درسی از قبیل شفا واشارات که متن های سختی دارد خیلی مسلط بودند. بااستادی واشراف مثل آب خوردن به متنِ کتاب علمی می پرداخت. به تبلیغ اهمیت می داد ومصمم بودند که حتی یکی دوهفته مانده به فصل تبلیغی ، آماده تبلیغ شوند.  ایشان در تدریس منظم بودند وجلوتر از همه می آمدند. معمولا مرسوم است که بعضی از اساتید با تاخیر وارد کلاس درس می شوند تا مثلا شاگردان به احترام  بلند شوند ومانند آن  ولی در طول تدریس همیشه جلوتر از دیگران وارد می شدند.

ایشان نظم وانضباط خاصی داشتند وباپای پیاده به تدریس می آمدند ومعمولا چند دقیقه جلوتر می آمدند ودم ِدر حجره قدم می زدند تا شاگردان بیایند. ایشان حالت درون گرایی داشتند ومی دانید که بعضی ها برون گرا وبعضی درون گرا وعده ای نیز جامع این دو می باشند ولی ایشان اهل درون گرایی بودند. حقیقت امر این است که عرفان نشان دادنی نیست بلکه باید انسان این سرمایه را داشته باشد وخودش درک کند وبا اظهار ، کار درست نمی شود وبا ادعا انسان عارف نمی گردد. ایشان بااینکه مسلط بودند به همه کتب عرفانی وعلمی وفلسفی ولی خود را نشان نمی دادند. بسیاری از طلاب وافراد بعد متوجه می شدند که ایشان مقام علمی بالایی داشتند.

ازنظرشیوه تدریس ، متاثر از علامه طباطبایی بودند. ایشان می فرمود که علامه طباطبایی ملّامتنی بود به این معنی که مرحوم علامه به متن کتاب علمی اهمیت می داد ولذا باتوجه به اینکه مرحوم حکیم عسکری یکی از شاگردان مرحوم علامه طباطبایی بودند همانند استادش به متن اهمیت زیادی می دادند وخودش نیز خیلی مسلط وحریف متن بودند.

مرحوم حکیم عسکری دنبال گنبد وبارگاه نبود به این معنی که حتما بعد از فوت در جای خاصی  مثلا در حرم حضرت معصومه سلام الله علیها ویا بقعه و ویا مقبرة العلماء علی بن جعفر در قم و... دفن شوند.  اگرچه این مکان ها در جای خود بسیار مقدس وباارزش می باشند خصوصا حرم حضرت معصومه سلام الله علیها ولی ایشان معتقد بود که هرکجا دفن شویم فرقی نمی کند واین مسئله را با وصیت کردن ثابت کرد. ایشان بااینکه می توانست وصیت کند که در قم دفن شوند ولی می بینیم که از روی حکمت ودور اندیشی وصیت می کند که بعد از مرگ اورا به گیلان ولاهیجان ببرند ودر نهایت در روستای سیاهگوراب کنار امام زاده در لاهیجان دفن شدند. یک عارف نباید همیشه در فکر خود باشد. باید به فکر جامعه واصلاح آنها باشد او با این وصیت نشان داد که به فکر مردم است تا باپیکرش ومدفن ومزار خود هم تحول فرهنگی ومعنوی ایجاد کند.

در رابطه با این مطلب که گفته شد ایشان اهل گنبد وبارگاه نبود  جریانی وجود دارد وآن اینکه یکی از آقایان اهل علم در اواخر عمر که مریض بود وکسالت داشت نامه ای برای حضرت امام ره نوشت واز ایشان خواست که سفارش کند تا در حرم حضرت معصومه (س) یک جایی برای محل دفن مشخص شود وامام نیز در پاسخ او  نامه ای می نویسد ومی فرماید:... از من وشما که در سنین پیری هستیم بعید است که دنبال گنبد وبارگاه باشیم. هرکجا دفن شویم فرقی ندارد.

نکته ای که لازم است متذکر شوم این است که قبور علماء وبزرگان در بلاد وشهر ها منشا خیرات وبرکات وتاثیرگذاری است. در کشور آذربایجان که قبلا جزو اتحاد جماهیر شوروی بود وهفتاد سال در کمونیستی بود ، همین مقبره وقبور علماء باعث حفظ دین شد. پس قبر ومزار هر عالمی وارسته در هر منطقه ای باعث تحول فکری وفرهنگی است وقطعا مرقد ومزار ایشان (مرحوم حکیم عسکری  ره ) هم در گیلان ولاهیجان  از نظر فرهنگی وعلمی و... تاثیرگذار است.

پایان مصاحبه

استاد و شاگردش

عبد الرحیم اباذری


حجت الاسلام عبدالرحیم اباذری از نویسندگان خوشنام و از شاگردان حکیم

زین العابدین عسکری لشت نشایی

 

 




برچسب ها : شرح حال



 

به نام خدا



 


 

شمه ای از زندگینامه مرحوم حکیم زین العابدین عسکری لشت نشایی گیلانی (ره)


به قلم حجت الاسلام جعفر مهدی پور لنگرودی ارباستانی

زمان نگارش: 28 / 2 /  1384

*تذکر:جناب حجت الاسلام جعفر مهدی پور یکی از شاگردان مرحوم حکیم عسکری بود وبیشتر اوقات باهم بودند وارتباط خانوادگی داشتند.

 

*قال الله تبارک وتعالی:ومن یؤت الحکمة فقد اوتی خیرا کثیرا وما یذّکّر الا اولوا الالباب سوره بقره آیه 269

 *قال امیرالمؤمنین سید العارفین سلام الله وصلوات الله علیه:الزموا انفسکم بدوام جهادها

*قال المعصوم ع:اذا مات عالم الفقیه بکت الارض اربعین صباحا

سرزمین خطه گیلان ،سرزمین عالم خیزی است. مرحوم شهید مطهری ره می فرماید که اکثر فلاسفه از سرزمین گیلان ومازندران بوده. بسیاری از این بزرگانِ علماء وحکماء ،گمنام زیستند وگمنام مردند. یکی از علماء بزرگ گیلانی می فرمودند:درقدیم الایام اکثر ائمه جماعت رشت مجتهد بودند حتی در فن منبر مجتهد بودند. برای اطلاع باید رجوع شود به کتب مربوطه که در باره علماء بُلدان نگاشته اند. بعضی از علماء خطه گیلان که شهره عام وخاص  دارند عبارتند از میرزای قمی ره مدفون در قبرستان شیخان قم –میرزای املشی- حجت الاسلام شفتی مدفون در اصفهان- حضرت آیت الله العظمی بهجت ( کثرالله امثالهم)

یکی از حکمای گیلانی مرحوم حکیم زین العابدین عسکری گیلانی لشت نشایی بوده واین حقیر شمه ای از حالات آن حکیم فرزانه وگمنام را(به درخواست حجت الاسلام سید اصغرسعادت میرقدیم) به رشته تحریر درآوردم تاشاید بتوانم اندکی از زحمات این استاد گرانمایه را جبران کنم اگرچه این بزرگان را باید از نزدیک دید وگرنه بانوشتن یا شنیدن نمی توان آنها رامعرفی کرد. دیدن ودرک محضر آن بزرگان لذت واثردیگری دارد. قوله تعالی: واذ قال ابراهیم رب ارنی کیف تحی الموتی قال اولم تؤمن قال بلی ولکن لیطئن قلبی (سوره بقره آیه 260)

ذات اقدس حق بندگان خود را با سلائق مختلف آفرید یعنی در هرکس ذوق وشوق مخصوص قرار داده است که کمالش به همان بستگی دارد.در نهاد مرحوم حکیم عسکری گیلانی گویا ذوق عرفان ومعقول تعبیه شده بود. ایشان می فرمودند: از سن نوجوانی علاقه به معقول داشتم. اگر واعظی در محل ما منبر می رفت هرگاه از معقول می گفت من به وجد می آمدم.ایشان می فرمودند: شاخ وبال علم را باید زد وطلبه را معطل نکرد. روش فعلی وقبلی حوزه را نمی پذیرفت ومعتقد بود که باید حوزه در همه زمینه متحول شود وتکامل پیداکند. ایشان از اینکه طلبه سال ها بدون انگیز? خاصی در دروس فقه واصول شرکت نماید انتقاد داشتند. ایشان می فرمودند که طلبه باید خودش را به یک استاد ماهر بسپارد که سال ها در خدمت آن استاد باشد تا ساخته شود.

آن حکیم فرزانه به درس وتدریس بسیار اهمیت می دادند. گاهی اوقات اگر شاگرد را مُجدّ می دیدند روزهای تعطیلی هم تدریس داشتند. روی نظم خیلی پافشاری می کردند.یک وقتی به این حقیر تلفن زدند که بیا منزل کارت دارم، ساعت 8شب باید خودت را برسانی.من کمی دیرتر رفتم ایشان عصبانی شدند که چرا سرساعت نیامدی؟

بنده معتقدم یکی از مهمترین ویژگی های مرحوم حکیم عسکری این بوده که ایشان موحد واقعی بودند.گویا خون وپوست وگوشت شان  ندا می داد که:لامؤثّرفی الوجود الاّ اللّه. می فرمود:رزق ما که مقدر شده دیگر تملق وشرک ورزیدن یعنی چه؟!! می فرمود: چرا طلبه خودش را کوچک کند ووقار خود را از دست بدهد؟یک وقتی به من فرموده بودند که اگر حادثه ای برایم رخ بدهد سه هزار تومان پول ندارم. از لحاظ مسکن در مضیقه بودند ولی صبور بودند.

یک روز در درس فصوص به جهت اینکه هوا طوفانی بود مردد بودم که بروم یانه؟ با خود گفتم امروز درس رفتن لازم نیست چون استاد هم بعید است که بیایند ولی طاقت نیاوردم ورفتم. اتفاقا دیدم که استاد زودتر تشریف آوردند. یکی از شاگردان به استاد عرض کرد: جناب استاد اگر باران ادامه پیدا می کرد وخیابان آب می آمد باز هم تشریف می آوردید؟!! مرحوم حکیم عسکری فرمودند: اگر خیابان آب می گرفت قایق کرایه میکردم واز روی آب می آمدم ودرس را تعطیل نمی کردم.

مرحوم حکیم عسکری در صرف غذا به کیفیت آن نظر داشته واز لحوم (گوشت)خیلی کم ودر حد نیاز استفاده می کرده وبیشتر میوه جات مصرف می نمودند.مرحوم بوعلی سینا عبارتی دارد که می فرماید:انسان گوشت خوار نیست چون مثل حیوانات درنده دندان تیز ندارد وعلف خوار نیست چون معده اش مثل معده حیوانات نیست که بعدا  نشخوار کند ودانه خوارهم نیست چون مثل پرندگان منقار ندارد پس انسان میوه خوار است. روی این جهت مرحوم حکیم عسکری بیشتر از میوه جات استفاده می کردند. ناهار وشام وصبحانه بطور متعارف میل می فرمودند ودر ضمن از میوه جات استفاده می کردند.

آن بزرگوار روی تحصیلات فرزندان خیلی حساس بودند ذکورا واِناثا ومی فرمودند: روزگارما، روزگاری نیست که دختران بی سواد باشند. ایشان می فرمود: الگوی ما حضرت فاطمه زهراء سلام الله علیها است.اگر آن حضرت بی سواد بودند ماهم دختران  خود را مدرسه نمی فرستادیم وبی سواد بار می آوردیم در حالی که حضرت فاطمه س زنی است که مخزن علم خداوند سبحان است.آیا سزاوار است که دختران ما درس نخوانند ومدارج عالیه را احراز نکنند؟

مرحوم حکیم عسکری منابر بعضی از وعاظ را نقد واشکال می کردند ومی فرمودند:منبرهای آنها بدآموزی دارد ومردم را حیران وسرگردان می کنند چون خود گوینده تک بعدی تحصیل داشته است. بالای منبر از توحید سخن می گویند در صورتی که نمی فهمند توحید یعنی چه؟!  می فرمود: منبرها کشکولی شده  یا اینکه یک حدیث نابی را روی منبر مطرح می کند وبعد بلد نیست که آن را معنی وتفسیر کند. یک آش قلمکاری درست می کند وتمام می کند.

میفرمودند:بسیاری از ارباب عمائم(معممین)سال ها در حوز? مقدسه بودند وهستند ولی معلوم نیست که چه کاره هستند؟!! نه فقیه شدند ونه فیلسوف ونه ادیب بلکه یک زندگی عوامی وتکرار ومکررات دارند. می فرمود بسیاری از وعاظ واهل منبر نوآوری ندارند. منبرها وخطابه ها باید نوآوری داشته باشد ودر شنونده تحول ایجاد کند.

مرحوم حکیم عسکری  در خطاب به اهل علم  می فرمود:  با اهل بازار رابطه داشته باشید ولی بگو وبخند نداشته باشید وکاری نکنید وحرکاتی انجام ندهید که تجار واهل بازار برشما تسلط وجرئت پیداکنند.

 ایشان از تقدس خوششان می آمد ولی از مقدس مئابی خوشش نمی آمد.یک وقتی من یک قصه ای برایشان نقل کردم وایشان لبخندی زدند.قصه این بود که یکی از اساتید می فرمودند که فلان عالم زاهد  اهل فلان شهر وقتی که از دنیا رفتند اورا در مَغسل گذاشتند که غسل میت بدهند دیدند که گردن آن عالم خیلی کج است وچانه شان به سینه اش چسبیده است. از فرزندانش سؤال شد که پدر شما چرا گردنش اینقدر کج شده است وبه سینه اش چسبیده است؟!!فرزندانش گفتند برای اینکه مرحوم ابوی در زمان حیات شان توی کوچه وخیابان که راه می رفته سرشان را خم می کردند وپایین می آوردند که مبادا چشمش به زن نامحرم بیفتد. مرحوم حکیم عسکری بعد از شنیدن این قصه لبخند ملیحی زدند وفرمودند: چرا یک عالم این تفکر را داشته باشد؟انسان باید سرش را بالا بیاورد وراه برود واعتماد به نفس داشته باشد وبرخودش تسلط داشته باشد ونگاه به نامحرم نکند وازطرفی هم سرش را بالا بیاورد وجامعه را تحت نظر بگیرد که اگر منکری را دید نهی از منکر کند والا سر را پایین آوردن ورفتن که هنر نسیت. مگر قرآن نمی فرماید که انبیاء در بازار راه می رفتند. ما لهذا الرسول یأکل الطعام ویمشی فی الأسواق. خلاصه ایشان می فرمودند که اهل علم باید حریتشان را حفظ کنند واگر منکری را دیدند فورا تذکر بدهند وملاحظه اشخاص را نکنند.

یکی از ویژگی های مرحوم حکیم عسکری این بود که درس را خوب تفهیم می کردند واجازه اشکال بی مورد به شاگردان نمی دادند ومعتقد بودند که اشکال بی مورد باعث اتلاف وقت وتضییع حق دیگر شاگردان است.  مرحوم حکیم عسکری راه رفتنشان هم حکیمانه بوده وبا شتاب وعجولانه راه نمی رفتند بلکه زودتر از منزل راه می افتادند وسر وقت در تدریس حاضر می شدند.

آن مرحوم تهجد داشتند ومی فرمودند که محال است که من قبل از اذان صبح بیدار نباشم وبعد از اقام? فریضه صبح دیگر نمی خوابید تابعد از صرف نهار. می فرمود:سعی می کردم که وقتم را تلف نکنم حتی تابستان که به گیلان مسافرت می کردم یکی دوتا کتاب برمی داشتم ومی رفتم در باغ کنار نهر آبی مطالعه می کردم.

ایشان می فرمودند که باهرکس رفاقت نداشته باشیدو اگر دیدید که عمامه بسری  مفید نیست ومُجدّ نیست واهمیت  به درس نمی دهد با او رفاقت نداشته باشید بلکه فقط به سلام واحوالپرسی بسنده کنید  چون این جوراشخاص هم ضررند وهم ضرار.

یکی  دیگر از ویژگی های آن حکیم فرزانه این بوده که از جمع کردن کتاب مخالف بودند ومی فرمودند که طلبه نباید زیاد کتاب بخرد بلکه می بایست خود محقق باشد. جمع کتب انسان را از تحقیقفات می اندازد.

پایان

*تذکر:جناب مستطاب حجت الاسلام آقای جعفر مهدی پور لنگرودی از دوستان دیرینه اینجانب وبه نوعی همسایه ما درچهار مردان (چهار راه سجایه قم – درآن سال هایی که ساکن آنجا بودیم) بودند  ودردرس فصوص حکیم عسکری ایشان را زیارت می کردم وبعد از رحلت آن بزرگوار از ایشان خواستم که باتوجه به اینکه سال های طولانی با حکیم عسکری محشور ومصاحب بودند ورفت وآمد خانوادگی داشتند ، شمه ای از حالات وخصویات علمی واخلاقی وسلوکی ایشان را بنویسند وبه بنده تحویل دهند که لطف فرمودند ودر تاریخ28/  2/  1384  این درخواست را محقق ساختند.خداوند در دنیا وآخرت اورا مشمول رحمت وعنایتش فرماید.   سید اصغر سعادت میر قدیم

 




برچسب ها : شرح حال



خانه قدیمی در لشت نشاء استان گیلان-رشت




 

 

{شرح حال حکیم آیت الله زین العابدین عسکری گیلانی به قلم خودشان}


 به نام خدا


 حکیم عسکری

در سال 1308 هجری شمسی در قریه‌ای از قراء بخش لشت نشاء به نام نوحدان، که در شمال رشت واقع است، چشم به دنیا گشودم.

در سن هشت سالگی پدرم به دار آخرت واصل گردید. با اینکه پدرم از روحانیون سرشناس آن منطقه بود، بعد از فوتش بلا و گرفتاری‌های شدید طاقت فرسا و غیر قابل تحملی متوجه بنده شد و روزگار تلخ و سیاهی داشتم، که مجال شرح آن مرارتها نیست و مثنوی هفتاد من کاغذ شود

 

تا سن 16 سالگی در همان روستا کنار مادرم به عسرت و سختی زندگی می‌کردم و مادرم متکفل زندگی‌ام بود. روزگار طوری می‌گذشت که انگار هر آن برایم از بلا و گرفتاری‌ها لباس دوخته‌اند، ایکاش در بوته عدم بودم و به اقلیم وجود نمی‌آمدم، چه کنم که اختیار در دستم نبود. به قول شاعر

 

من به خود نامدم اینجا که به خود باز روم        آنکه آورد مرا باز برد در وطنم


در این دوران هشت سال بعد از فوت پدرم، اهالی آن روستا استادانی را، اعم از افرادی که سواد قدیمی داشتند و یا طالقانی‌های باسواد، برای تدریس بچه‌ها می‌آوردند. در آن زمان تمام روستاهای ما از مدرسه‌های دولتی، اعم از دبستان یا دبیرستان محروم بودند و درس خواندن در شهر برای بچه‌های روستاییان مقدور نبود. در آن روستا سواد فارسی و حساب و هندسه را فرا گرفتم و کامل شدم و به وسیله بعضی از استادان طالقانی، قرآن و بعضی از آیات را با ترجمه و معنا یاد گرفتم و نصاب الصبیان را نزد آنها خواندم

در 25 آذر سال 1325 هجری شمسی مورد عنایت و لطف خاص ذات اقدس احدیت قرار گرفتم و مستعد شأن و افاضه جدیدش شدم. قوله تعالی: «کل یوم هو فی شأن ـ و ان الافاضه بقدر الظرفیه و الاستعداد

برای تحصیل علوم دینی و معارف الهی به سوی رشت حرکت کردم و در مدرسه مهدویه وصل به مسجد معروف کاسه فروشان، سکنی گزیدم.

کتاب جامع المقدمات و سیوطی را در آنجا خواندم و تا آخر سال 1326 در آن مدرسه بودم. به علت فروپاشی انتظام مدرسه در اثر بیماری رئیس مدرسه، حجت الاسلام و المسلمین حاج سید مهدی رودباری، به ناچار عده کثیری از طلاب آن مدرسه به جاهای مختلف از قبیل قم، تهران/ف قزوین و مشهد پناه بردند

مصادف با آن زمان عارف ربانی جناب آقای شیخ حسین وحید آستانه‌ای که سالها در عرفان عملی ریاضت و زحمت کشیده و به مقاماتی از مراحل عرفانی رسیده بود، در آستانه اشرفیه مدرسه علمیه‌ای به نام مدرسه جلالیه بنا نموده بود.

بنده به اتفاق بعضی از طلاب بعد از سیزده فروردین 1327، عازم آستانه اشرفیه شدیم. در حدود یک سال و اندی برای تدریس استادی نبود، بنده آنچه در رشت خوانده بودم برای طلاب تازه وارد درس می‌گفتم. بعدا شخصی به نام آقای سید ابوالقاسم عدنانی که از اهل بلخ و تحصیل کرده نجف اشرف بود، به جهت خویشاوندی که با یکی از اهالی آستانه داشت به این شهر سفر کرد و پس از معرفی به آقای وحید، به عنوان استاد آن مدرسه مشغول به تدریس شد. مشارٌالیه در منطق و ادبیت عرب و فقه و اصول مرد فاضلی بود. بنده تا حدود شهریور سال 1333 در آن مدرسه بودم و تمام تحصیلاتم از محضر آن استاد بود، و از آقای وحید، در زمینه‌های اخلاقی و عرفانی بهره می‌جستم.

سرانجام در شهریور سال 1333 عازم قم شدم و در روزهای تحصیلی آن سال مشغول خواندن درس مکاسب شیخ انصاری(ره) در فقه، رسائل آن در اصول، و حکمت منظومه حاجی سبزواری(ره) و منطق منظومه شدم، و بعضی از قسمتهای کتب مذکور را نزد استادان خصوصی فرا گرفتم.

پس از گذراندم کتابهای فوق، در سال1335 وارد درس کفایه الاصول و اسفار شدم و از سنه 1335 تا سنه 1347 در حدود 12 سال، افتخار شاگردی حضرت علامه طباطبایی (ره) را داشتم، تمام کتاب‌های اسفار ملاصدرا و شفای ابوعلی سینا را نزد معظم له خواندم، اشارات بوعلی و حکمت منظومه را نزد دیگری فرا گرفتم. کتب عرفان نظری، از قبیل فصوص محی الدین عربی و تمهید القواعد ابن ترکه اصفهانی و مصباح الانس حمزه فناری را نزد شخصی به نام محیطی به صورت خصوصی خواندم، و در این دوران تحصیلی همیشه اشتغال به تدریس داشتم و هیچ وقت از درس گفتن فارغ نبودم.

در حدود دو سال به درس خارج فقه آیت الله بروجردی(ره) و آقای شیخ عباسعلی شاهرودی (ره) و آقای میرزا هاشم آملی (ره) و در حدود هشت سال به درس خارج فقه و اصول آیت الله، مجتهد جامع الشرایط و جامع المعقول و المنقول، عارف ربانی حضرت امام خمینی(ره) می‌رفتم و افتخار شاگردی او را داشتم و بعد از تبعید معظم له به ترکیه، در حدود پانزده سال به درس خارج فقه حضرت آیت الله گلپایگانی (ره) شرکت داشتم، و در طول تحصیل توجه داشتم که کتاب‌هایی راجع به معارف الهیه و اخلاق و عرفان با توفیق حضرت ذات اقدس احدیت برای بیداری افکار طالبان حق و روشن ضمیران تالیف نمایم. با توفیق الهی کتاب‌هایی را در این باره نوشتم و اول آنها را درباره انسان و خصوصیات و امتیازات او نسبت به سایر موجودات ممکنه به نام انسان مجموعه‌ای از جهان نوشتم تا که پویندگان طریق معرفت ارتباط انسان را با جهان بدانند و پی به عظمت انسان برده باشند که انسان ملفوف از منشور جهان بیکران هستی است.[1]

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

 

زین العابدین عسکری گیلانی

 

 {نقل از سایت رنگ ایمان-مؤسسه مطالعاتی مبارزات اسلامی گیلان}

 http://www.rangeiman.ir/index.php

 




برچسب ها : شرح حال





زندگی نامه مرحوم آیت الله عسکری گیلانی

 



حضرت آیت الله شیخ زین العابدین عسکری گیلانی فرزند شیخ جعفر در سال 1308 ش در روستای نوحدان از توابع لشت نشاء گیلان متولد شد. پس از تحصیلات مقدماتی در زادگاهش به مدرسه مهدویه رشت رفت و در سال 1327 ش به مدرسه ی جلالیه آستانه اشرفیه عزیمت کرد و از محضر اساتیدی چون شیخ حسین وحید آستانه ای وسید ابوالقاسم عدنانی بلخی فیض برد. استاد عسکری گیلانی در سال 1333 ش به حوزه ی علمیه ی قم آمد و در درس خارج آیت الله بروجردی به مدت دو سال،حضرت علامه طباطبایی به مدت دوازده سال و درس خارج حضرت امام خمینی (ره) به مدت هشت سال و حضرت آیت الله گلپایگانی به مدت پانزده سال شرکت کرد. استاد عسکری در همان سال های ورود به قم به تدریس پرداخت و قریب به چهل سال فلسفه و عرفان را تدریس کرد و شاگردان زیادی را به جامعه علم و فرهنگ تقدیم نمود. از جمله آثار ایشان علاوه بر چند کتاب مخطوط در حوزه ی فلسفه و عرفان کتاب انسان مجموعه ای از جهان ( رشت ،دهسرا، 1381 ش، وزیری ، 250 ص ) است.استاد عسکری گیلانی در روز پانزدهم ربیع الاول ( میلاد حضرت رسول اکرم - ص) برابر چهارم اردیبهشت به سبب سکته قلبی از دنیا رفت. جنازه ی مطهر ایشان پس از تشییع باشکوه در قم و لاهیجان در روستای سیاهگوراب لاهیجان به خاک سپرده شد

.
منبع: آینه ی پژوهش 92 /س

 

 

https://rasekhoon.net/article/show-35909.aspx

 




برچسب ها : شرح حال



 

به نام خدا

 



حکیم عسکری


یادی از حکیم گیلانی

قال رسول الله صلی الله علیه وآله:من ورّخ مؤمنا فکانما احیاه

سفینة البحار ج2 ص641

کسی که زندگی مؤمنی را شرح دهد وبنویسد یا بیان کند گویا اورا زنده کرده است.

 

عالم وزاهد وصوفی همه طفلان رهند

              مرداگرهست بجز عالم ربانی نیست

                                                          حافظ

درحکمت 139 از نهج البلاغه فیض الاسلام آمده است که  کمیل بن زیاد نخعی می گوید حضرت امیر المؤمنین علیه السلام دست مرا گرفته وبه صحراءبرد. چون به بیرون شهررسید ، آهی کشید همانند آه کشیدن اندوه رسیده. پس از آن در بار? دانش ودانشمندان چنین فرمود:

یاکمیلُ بنُ زیاد ان هذه القلوب اوعیة فخیرها اوعاها.... الناس ثلاثة فعالم ربانیّ ومتعلم علی سبیل نجاة وهمج رعاع اتباع کل ناعق یمیلون مع کل ریح  لم یستضیئوا بنورالعلم ولم یلجئووا الی رکن وثیق....یاکمیلُ بنُ زیاد هلک خزان الاموال وهم احیاء والعلماء باقون ما بقی الدهر اعیانهم مفقودة وامثالهم فی القلوب موجودة.

ای کمیل این دل ها ظرف های علوم وحقایق واسرار است وبهترین آن دل ها ، نگهدارنده ترین آنها است.....مردم سه دسته اند: عالم ربانی  وطالب علمی که از جهل ونادانی و... به راه نجات ورهایی یافتن است ومگسان وپشه ها ی( وحشرات) کوچک وناتوان که به هر سو روند واز روی جهل ونادانی به انواع زشتی ها آلوده اند. اینها از هر آوازکننده ای پیروی می نمایند باهربادی  میل وحرکت می کنند ودرست را از نادرست تمییز نمی دهند.نه از روشنایی دانش نور گرفتند  ونه  به پناهگاه استواری پناه بردند.... ای کمیل  گردآورندگان اموال ودارایی در واقع تباه وهلاک شده اند درحالی که به حسب ظاهر زنده اند ودانشمندان در حقیقت پایدار وماندگارند تامادامی که روزگار باقی است اگرچه به ظاهر دارای مکنت ومال نباشند. وجودشان با رحلت وکوچ از این دنیای فانی به ظاهر گم شده ولی آثار وفضائل وذکر جمیل ویاد وخاطر? نیکشان همیشه در دلها برقرار است.

جاهل بروز فتنه ره خانه گم کند

     عالم چراغ جامعه وچشم عالم است

 

یاد وخاطر? نیک نیک اندیشان واندیشمندان وبزرگان علمی ودینی از فقهاء عظام وحکمای عالیمقام را که به ظاهر در میان مانیستند برای همیش? ایام گرامی می داریم. یادآوری نام وآثار وآفکارشان ونیز یاد و مرور زندگی پربارعلمیشان پشتوانه ای سودمند وره توشه ای مفید وارزشمند برای هم? ما می باشد. ذکر ویاد آنها سبب ترویج فکر وفرهنگ دینی ومعارف الهی وارزش های اسلامی وانسانی  وباعث خشنودی خدا ورسول وائمه علیهم السلام ونیز سبب خرسندی وخوشحالی آنان می شود.به راستی  که علماء راستین ما در هم? اعصار وامصار وبلاد، چراغ ها ی هدایت برای جامع?  بشریت بودند وهستند وخواهند بود. این چراغ ها ومشعل های فروزان، در میدان ها وعرصه های مختلف روشنی بخشیدند وبه مشیت الهی برای همیشه نیز چه در حیات دنیوی وچه در حیات برزخی شان ، نور افشانی خ.اهند کرد.رسولخدا ص فرمودند:ان مثل العلماء فی الارض کمثل النجوم فی السماء(بحارالانوار ج2 ص25). همانگونه که ستارگان آسمان در شب های تار ،موجب هدایت گمگشتگان در صحرا وبیابان ودریاها می شود ، علماء وفقهاء وحکماء  نیک اندیش اسلامی وشیعی نیزروشنگران راه زندگی بشریتند.

مرحوم حکیم زین العابدین عسکری لشت نشایی یکی از شخصیت های بزرگی بود که عمرمبارک وشریف خویش را در علم  وحکمت وفلسفه وعرفان وکلام وقرآن وعلوم آل محمد علیهم السلام  وتدریس مستمر  بیش از 30 سال  با صبر ومناعت طبع وعزت نفس وزهد وپارسایی عالمانه ، سپری نمود. او با بهره مندی از اندوخته های پربار وسرشار از محضر بزرگانی چون علامه طباطبایی( به مدت 12 سال)  و حضرت امام خمینی ره  (به مدت 8 سال) وآیت الله گلپایگانی (15 سال) وآیت الله بروجردی (2سال) ،  سال های طولانی برکرسی تدریس نشست ومتواضعانه وصبورانه با هم? مرارت ها وسختی ها  با روی گشاده در میدان های مختلف علمی( کلامی ، فلسفی ،عرفانی)به تربیت شاگردان پرداخت وسرزمین تشن? طالبان وجویندگان دانش و معرفت وحکمت را سیراب نمود وبه جان های شیفتگان معارف بلند الهی ، حیات معنوی بخشید ودر دوران عمر 76 سال? خود آثار وبرکات وثمرات ارزشمندی از خود بجای گذاشت. از جمله آثار وبرکات این استاد گرانمایه ،شاگردان زبده و ورزیده ای هستند که هرکدام آنها در عرصه های فرهنگی وعلمی و... مشغول خدمت ونور افشانی می باشند.

بخشی از فعالیت های علمی مرحوم حکیم عسکری به قرار زیر است:

1-تدریس کل مجموعه اسفار 9 جلدی که بعضی از مجلدات آن را چندین بار تدریس فرمودند.

2-تدریس فصوص ابن عربی در حدود 4 دور

3- چندین دوره تدریس الهیات شفای بوعلی سینا

4- چندین دور تدریس منظومه حکیم ملا هادی سبزواری

5-چندین دور تدریس تجرید العقائد

6-تدریس بعض کتب دیگر

7-آثار قلمی که یکی ازآنها  به نام (انسان مجموعه ای از جهان)در زمان حیاتشان چاب شد وبقیه  آثارشان  دستخط است که امیدواریم توسط برخی از شاگردان توانمندش با مساعدت وهمکاری فرزندان عزیزش به زیور طبع آراسته گردد.

مرحوم حکیم عسکری در صبح روز یکشنبه چهارم اردیبهشت 1384 برابر با پانزدهم ربیع الاول 1426 هق  در ایام خجسته میلاد پیامبر اسلام ص  در حین اشتغال به تدریس در فیضیه دچار عارضه قلبی شد ودر عصرآن روز در سن 76 سالگی در شهر قم  به دیار باقی شتافت.

پیکرمطهراین عالم ربانی و بزرگوار  واستاد بلند اندیش  پس از تشییع وطواف در حرم کریمه اهل بیت  علیهم السلام واقامه نمازمیت توسط حضرت آیت الله محفوظی ، بر اساس وصیتش  جهت تشییع وتدفین به  گیلان ولاهیجان منتقل شد و وپس از تشییع باشکوه در لاهیجان ، در قری? سیاهگوراب از توابع لاهیجان  ( محل ابوالزوجه وپدر عیالش) روبروی  امامزاده آسید محمد یمنی به خاک سپرده شد.

روحش شاد ویادش گرامی ونامش پاینده وافکارش تابنده وراهش پررهرو  باد .


تاریخ نگارش  12/  2 /  1384توسط سیداصغرسعادت میرقدیم




برچسب ها : شرح حال


صفحات :
|  <  <<  6  7  8  9  10  >>  >  |