رساله ای از علامه حسن زاده درباره عالم مثال
حضرت آیت الله حسن زاد? آملی در این رسال? محققانه به تبیین تفاوت عالم مثال با عالم مثل پرداخته و عناوین متعدد عالم مثال متصل و منفصل را نام بردهاند.
سپس با ذکر نظریات مختلف پیرامون عالم مثال، از برهان شیخ اشراق بر اثبات عالم مثال منفصل یاد کرده و ایرادات آنرا تبیین میکنند.
در نهایت با تبیین نظر صدرالمتألهین در نفی عالم مثال منفصل، نکاتی را از جناب ابن عربی دربار? عالم مثال نقل میفرمایند.
منبع: هزار و یک کلمه، ج6، کلم? 591
نویسنده: آیتالله حسن زاد? آملی
رساله مثال
بسم اللّه الرّحمن الرّحیم الحمد للّه ربّ العالمین صلوات اللّه و سلامه على سیّد الأنبیاء و المرسلین محمّد و آله الطیّبین الطاهرین المعصومین، ثمّ الصّلوة و السلام على جمیع سفراء اللّه المکرّمین و عباده المخلصین.
این اثر قویم و کریم به نام رساله مثال است که بعد از تصنیف رساله مثل نورى الهى به توفیقات حق (سبحانه) به قلم این خدوم علم حسن حسنزاده آملى، در چند فصل به رشته نوشته درآمده است، و در تصنیف و تألیف هریک از این دو اثر گرامى و گرانقدر و استوار و پایدار به توفیقات ربّانى اهتمام اکید و شدید به کار برده است. امید است که این دو اثر نامدار روزگار، نفوس مستعدّه را مأدبهاى در خور تمجید و تحسین بوده باشند.
فصل اوّل
در معنى مثل افلاطونى و اثبات آن در رسالهاى جداگانه به تفصیل بحث کردهایم، در این کرّاسه از عالم مثال بحث مىشود که از آن در لسان شرع انور تعبیر به برزخ شده است قوله (سبحانه): وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلى یَوْمِ یُبْعَثُونَ.
- ↓1- تفاوت عالم مثال با عالم مثل
- ↓2- اسامی عالم مثال منفصل و متصل
- ↓3- اقوال حکما و عرفا در اثبات و نفی عالم مثال منفصل در قوس نزول
- ↓4- برهان شیخ اشراق در اثبات عالم مثال منفصل
- ↓5- تفسیر کلام شیخ اشراق
- ↓6- نقد برهان شیخ اشراق در اثبات عالم مثال منفصل
- ↓7- دلیل اهل معرفت بر اثبات عالم مثال منفصل
- ↓8- کلام ملاعبدالرزاق لاهیجی دربار? عالم مثال منفصل
- ↓9- نقد کلمات ملاعبدالرزاق لاهیجی
- ↓10- تناسخ ملکی وملکوتی
- ↓11- مطلبى دیگر از گوهر مراد محقّق لاهیجى:
- ↓12- نقد و بررسی کلام ملاعبدالرزاق لاهیجی
- ↓13- نظر صدرالمتألهین دربار? وجود و عدم عالم مثال منفصل
- ↓14- مقایس? نظر صدرالمتألهین با شیخ اشراق دربار? عالم مثال
- ↓15- نظر ابن عربی دربار? عالم مثال
- ↓16- پانویس
تفاوت عالم مثال با عالم مثل
عالم مثال غیر از عالم مثل است: مثل مفارقات نوریة و مجردات محضهاند؛ مثال عالم ابدان روحانى است که مجرّد به تجرّد برزخىاند.
اسامی عالم مثال منفصل و متصل
و سخن در اثبات عالم مثال منفصل است که آن را مثال اکبر و خیال منفصل و صور معلّقه و مثل ظلمانیه و مثل معلّقه نیز مىگویند، در مقابل اشباح خیالى در وعاى ادراک نفس ناطقه که آن را عالم مثال متّصل و خیال متّصل مىگویند و ابدان معلّقه نیز مىنامند. عالم مثال اکبر را اقلیم ثامن نیز مىنامند؛ زیرا عالم مقدارى را هشت قسم گفتهاند که هفت از آنها اقلیم هفتگانه است که در آنها مقادیر حسّى است، و اقلیم هشتم که در آن مقادیر مثالى است که عالم مثل معلّقه است [1]
حکماى مشّاء قائل به عالم مثال منفصل نزولى نیستند و در ردّ آن انکار و اصرار دارند، چنان که حکماى اشراق در اثبات آن.
اقوال حکما و عرفا در اثبات و نفی عالم مثال منفصل در قوس نزول
بدان که عمده مطلب در این باب، اثبات عالم مثال منفصل در قوس نزولى است، نه در قوس صعودى به بیانى که قائلین به مثال منفصل مىگویند که به ترتیب نزولى پس از عالم مرسلات نوریه عالم مثال منفصل است که برزخ میان عالم قبل از خود، که همان مفارقات محضه است و عالم بعد از خود که عالم خلق است، مىباشد. عالم خلق را که مقصود از آن عالم طبیعت است مادّه و شکل است، و عالم مثال اکبر را شکل است و مادّه نیست، و عالم عقل را نه شکل است و نه مادّه.
و مىگویند آنچه در عالم طبیعت موجود است، در عالم مثال- که وراى عالم طبیعت و قبل از آن و در باطن و در طول آن است- به وجودى برزخى موجودند، و چون در خارج از عالم طبیعتاند، محلّ و مکان و زمان ندارند؛ چه این که أین و متى از خواصّ عالم طبیعتاند، و نیز موجودات عالم مثال قائم به ذوات خودند، نه به مدرکى؛ به این معنى که در خارج از جمیع مدارک موجودند.
امّا عالم مثال در قوس صعودى آن به اهمیّت اثبات مثال سلسله نزولى نیست؛ زیرا که در این مثال سلسله نزولى اشکال پیش مىآید که کثرت مثل معلّقه ظلمانیه، که همان موجودات عالم مثال اکبرند، بدون دخالت ماده چه گونه متصوّر است؛ چنان که در مثل نوریه مفارقه نیز همین اشکال پیش مىآید و در بحث مثل عنوان کردهایم.
ابن ترکه (صائن الدین على) در تمهید القواعد در نفى عالم المثال گوید:
القول بوجود عالم یسمّى عالم المثال، من الخیالات الفاسدة و العبارات التی لا طائل تحتها، و کیف لا و قد ذهب إلى نفیه جمهور المشائین و احتجّوا على ذلک بحجج قوّیة و براهین قاطعة قد أثبتوها فی کتبهم؛ و لا شک أنّ ما ذهب إلیه مثل هذا الجمّ الغفیر و أثبتوها بالبراهین القاطعة یمتنع أن یکون الواقع خلافه و إلّا ارتفع الأمان عن الیقینیّات و إفادة البراهین مطلقا.[2]
جناب ملّا محسن فیض در عین الیقین در نشئات ثلاث و اثبات عالم مثال به تفصیل بحث کرده است:
العوالم کثیرة لا یعلم عددها إلا ربّ العالمین و أصولها ترجع إلى نشئات ثلاث: عقلیة روحانیّة تسمّى بعالم الغیب و الجبروت و أصحابها السابقون أولئک المقرّبون فی جنّات النعیم؛ و خیالیّة مثالیّة تسمّى بعالم البرزخ و الملکوت و اصحابها أصحاب الیمین فی سدر مخضود و طلح منضود؛ و حسیّة جسمانیة تسمّى بعالم الشهادة .... [3]
صدر الدین محمّد بن اسحاق قونوى در مفتاح غیب الجمع و الوجود، و شارح آن علّامه محمد بن حمزه شهیر به ابن فنارى در شرح آن به نام مصباح الأنس [4] به تفصیل در اثبات عالم مثال بحث فرمودهاند.
مراجعه فرمایید:http://hakim-askari.rozblog.com
آهی کشم زدل که کاش توبودی کنارمن+استادسیداصغرسعادت میرقدیم لاهیج
هرمَسئولی که بمردم خدمت نکندبایدتوی دَهَنش مُوش مُرده گذاشت
برو شیخا به فکر خویشتن باش !!+وبلاگ حکیم عسکری گیلانی
آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی+تبلیغ
سایت ماه اسکین طراح قالب وبلاگ رایگان با امکانات عالی
بازدید امروز: 15
بازدید دیروز: 111
کل بازدیدها: 186824